حرف دل

زندگي خاطره اي بيش نيست ،خواه تلخ ، خواه شيرين وآيينه دل ،دل نگاري است از گذشته،حال وآينده نگارنده در كوچه باغ پر پيچ وخم خاطرات.

۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

باميان ، گمشده در قبيله وجغرافيا!

نويسنده: دايزنگي
این یک واقعیت انکار ناپذیر درعرصه سیاست افغانستان می باشد که ساختارقدرت در جامعه ما قبیلوی است. قبیلوی بودن ساختار قدرت، نه تنها درمعادلات روز وتعاملات سیاسی قابل شناسایی می باشد ؛بلکه حتی آنرا در قانون اساسی کشور نیز بگونه میتوان مشاهده کرد. بودن دو معاونت در ریاست جمهوری و درعمل اختصاص گرفتن معاونت اول به تاجیک ها و دومی به هزاره ها، گویای این واقعیت است.
از سوی دیگر در معادلات سیاسی روز نیز قبیلوی بودن قدرت وسهم گیری بر مبنای قومیت و از سوی عکس العمل ها بر مبنای قومیت برای همگان واضح است. نمونه های روشن آنرا در مسأله رأی عدم اعتماد به کاندید وزیران پیشنهادی هزاره درپارلمان گذشته و جنجال پیش آمده درتعیین رئیس پارلمان جدید میتوان به روشنی دید.
پس با اثبات این واقعیت که ساختار قدرت در افغانستان قبیلوی است؛ پرسش مطرح شده این میباشد که سهم بامیان درساختار کلی قدرت بصورت عام و در معرفی افراد انتصابی در مشرانوجرگه بصورت خاص در کجااست؟ وقتی میگویم بامیان هم در ساختارقبیلوی قدرت و هم درجغرافیای این سرزمین نا پدید گردیده این ادعا بصورت یک واقعیت تلخ بر دلایل ذیل متکی است:
1- مجموعه افراد حاضر در یک دور درمشرانوجرگه 102 نفر میباشد و 68 نفر آن از طریق شوراهای ولایتی و ولسوالی به مشرانوجرگه راه پیدامی کند؛ چون فعلا شورای ولسوالی نداریم هردو نفر ازطریق شورای ولایتی به مشرانوجرگه میرود. طبق ماده 84 قانون اساسی کشور یک ثلث اعضای مشرانو جرگه را رئیس جمهور بصورت انتصابی معرفی میکند که درآن معیار افراد معرفی شده، خبیر بودن و تجربه داشتن در عرصه های قانونی وسیاسی میباشد ویک ثلث انتصابی آن 34 نفرمی باشد.
درست است که درقانون تصریح نشده که افراد انتصابی باید از هر ولایت باشد ولی 34 نفر مساوی است به 34 ولایت کشور وبقیه افراد نیز بر مبنای ولایات (جغرافیا) و نفوس ولایت ها معرفی میشوند. پس بامیان هم به لحاظ قبیلوی مرکز ثقل یک قوم است و هم به لحاظ جغرافیای یک ولایت. ولی متأسفانه درهردو بخش فراموش گردیده و درغبار کاروان خویش و فامیل به فراموشی سپرده شده است.
2- بامیان یک زون درمناطق مرکزی است؛ ولی در نحوه معرفی افراد انتصابی به مشرانوجرگه، این زون فراموش گردیده وحق آن به ولایات همجوار داده شده است. البته نه ولایاتی که زیر مجموعه این زون است بلکه به ولایت غیراز آن.
3- بامیان پرورشگاه و مأمن کسانی بوده اند که امروز حق این مردم را باخویشخوری و خویشپروری اکنون غصب می کند. نکتهء جالب نیز در همین جا نهفته است؛ وقتی قانون حق مردم را مشخص می کند و به عنوان یک ولایت باید نماینده داشته باشد و در تصمیم گیری هایی کشور سهیم باشد ولی دست پروردگان این مرزوبوم این حق را از مردم بامیان می گیرد. راستی جای بسی تأسف است که وقتی تاریخ مبارزات حق طلبانه مردم را مطالعه می کنیم که چه جانفشانی ها نموده اند ولی اکنون وارث نماهای آن جریان حق طلبانه، تمام تلاشش متمر کز به این است که چگونه فامیل خویش را بجای حق یک قوم و یک جغرافیا (زون) جاگزین نماید؛ و بامیان را به فراموشی بسپارد و از اینروست که بامیان نه جزء قبیله (قوم) میاید و نه جزء جغرافیا درمعادلات سیاسی کشور. و ازسوی دیگر واضح است که در این جا مقصر کیست؟
----------------------------------------
قطعنامه شهر وندان بامیان در اعتراض به نحوه معرفی اعضای انتصابی سنا (مشرانو جرگه).
« بنام یگانه دادار دادگر »
پوشیده نیست که بامیان تنها سر زمینی در متن هزاره جات است که تاریخ زیبا و پر آب و رنگی از خون و جهاد و مقاومت و مردی و مردانگی دارد . مسلم است جایگاهی که سالیان سال تاریخ را در مردانگی هویت یافته باشد یکی از بر جسته ترین های تاریخ و جغرافیا خواهد بود. که متأسفانه بامیان ، این بر جستگی ها را امروزه از دست داده است و هم میدهد. این فراموش شد گی بامیان نیز نتیجه همان تاریخ و رشادت های است که آنها را همواره در خود داشته است. اگر بامیان دایماً کسان را بر ناکسان ترجیح میداد به قطع که به این مشکل نمی رسید اما بد بختانه که دستخوش بازی نا کسان فرزندان دست پرورد خویش شده است که باید امروز این بهارا به این سنگینی وسختی بپردازد.
میدانید که انتخاب اعضای انتصابی مشرانو جرگه در کشور از یکسوی سهم قومی و ملیتی بوده و از سوی دیگر 34 تن باید باشد که با هرگونه جمع و تقسیمی یکی مربوط مردم دایکندی ودیگری مربوط بامیان خواهد شد اما از روی تأسف باطراحی ها ومشاوره های عمال قدرت وارباب نیرنگ ، این انتصاب تبدیل به سناریویی تازه یی گردیده که در صحنه بازیهای سیاسی محترم رئیس جمهور کشور به نمایش کشیده شده و پرده برداری میشود.در حالیکه قانون اساسی کشور احکام متمایز با این بازی را به تصریح پرداخته تنها درآن خبرگی و کار آزمودگی افراد نامزد سناتوری در مشرانو جرگه معیار بوده و هیچ معیاری بالاتر ازین ندارد.
پس با این ملاک براستی در میان سناتوران هزاره تبار کسی خبیرتراز آقای " یاری و آقای پروانی" نیست؟! که آن یکی لافوگ و دیوانه و این دیگری پیر فرزانه این حکومت و این دستگاه است وبس. عجب که کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش یک تیم است ویک قماش و یکخانواده؟! دیگر بس است به این ستم که از یک سوی بر ما وارد میشود و از سوی دیگر آندو پیران خبره و فرزانگان توش و توان رفته بار این ستم توأم با منّت را میکشند.
آیا مگر راست نیست که بامیان معّرف هویت تاریخی هزاره جات است ، پس چرا اینگونه بی اهمیت سهم حد اقل بیشتر از بیست در صد ما در حوزه سیاست کشور بدست یک دیار و یک تبار افتاده وما بامیانیان همچنان به رانده شدگان درگاه رحمت رحمانیه رئیس جمهور و مغضوب غضب قهاریه محترم معاون و هم چنان مشاور ریاست جمهوری کشور تبدیل می شویم.
بنا بر این ، ما شهر وندان عدالتخواه بامیان طی همایشی آرام و مسالمت آمیز از مقام محترم ریاست جمهوری کشور، مشاورین و متنفّذین سیاسی ارباب حکومت و قدرت ، نهاد های مدنی ملّی و بین المللی ( کمیسیون مستقل حقوق بشر و دفتر سازمان ملل متحد ) می خواهیم تا به خواسته های بر حق و مشروع ما که ذیلاً مشخص میشود رسیدگی نمایند. تا باشد که ما نیز سهم خویش را درین آشفته بازار سیاست باز یابیم.
1. اعضای انتصابی سنا که در مجموع 34 تن تعیین گردیده است از هر ولایت یکنفر باشد.
2. اگر اعضای انتصابی سنا واقعاً با در نظر داشت قومیت معرفی میشوند. نیز سهم بامیان مشخصاً از بامیان باشد زیرا که بامیان معرف هزاره جات است نه پروان و میدان.
به امیدی که چینین باشد.
دوشنبه 9/12/1389
از طرف شهروندان و فعالین مدنی بامیان