حرف دل

زندگي خاطره اي بيش نيست ،خواه تلخ ، خواه شيرين وآيينه دل ،دل نگاري است از گذشته،حال وآينده نگارنده در كوچه باغ پر پيچ وخم خاطرات.

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

ديگر هزاره بودن ننگ نباشد! مي شود؟!!!

حالا درست است که ما در اینجا کاری نکردیم، جایی را نگرفتیم، حکومت تشکیل ندادیم، ولی با مقاومت، با برکت جهاد، با فداکاری مردم خود، یک عزت و هویت پیدا کردیم و آن عزت و هویت این است که می‏گوییم: "ما یکی از اقوام افغانستان هستیم، در این خانه‏ی مشترک، دیگر هزاره‏بودن ننگ نباشد". اگر افغان‏ها، تاجک‏ها، ازبک‏ها و ترکمن‏ها به اسلام فخر می‏کنند، ما هم مسلمان هستیم و به اسلام فخر می‏کنیم؛ اما اگر آنها به نژاد شان فخر می‏کنند، ما هم یک نژاد هستیم و به نژاد خود فخر می‏کنیم. در هر صورتش ما در این خانه شریک استیم.» (سخنانی از پیشوای شهید، چاپ 1374، صحبت با موسفیدان غرب کابل، ص 261)

پدر پر كشيد وكوفيان زار زار گريستند تا لحظه هاي نبودنش را پايكوبي كنند وبگويند: مي بيني پدر؟! فرزندان خلفت تورا دوست دارند ،اما بي تو بودن را دوست تر؟!
تنها وارث رنجت را ،رنجيده تر ،و پيروانت را شكسته تر!
چون شكسته ترين را !بهايي دگر است؟؟؟؟؟؟؟؟!
زينبش ! همچون پدر:
غربتش را داد زد !
محنتش را جار زد!
قصه هايش ،طعنه بر اغيار زد!
كرده هايش رعشه بر جان دو صد عيار زد!
لخته هايش ، قامت سر روان، بر دار زد!
رنجهايش، عشق افشار را!
فريادزد!فرياد زد! فرياد زد!
دستها ،پينه اش برباد زد!
همتش ،قصر امل بنياد زد!
سنگرش:
قصه ها،افسانه ها!
ذلت بيگانه ها!
چهچه مردان نماي بي نما!
رويش جام ستنگ و رنگ ها!
بربام زد!!!!!!!!!!!
......
باز هم
قصه اش طعم دلم را مي برد!
دل ودينم ميخرد!!!!!!
............
زينبم :
دل قوي دار!
كوفيان را،
شحنه وجدان بس است!
ذلت وبيگاري،
مشتك وسندان بس است !
هر چه خواهي باز گوي:
قصه ها ،درد دلت !
با محرم هر راز گوي:

شانزدهمين سال ياد رهبربزرگ تاريخ افغانستان استاد شهيد عبدالعلي مزاري)ره) و هزاران شهيد فاجعه افشار و غرب كابل را به شما فرزندان و وارثان درد و اندوه در سراسر گيتي تسليت عرض مي نمايم امروز پدرشهيد و پشت و پناهمان جسما در كنار ما نيست اما روح و يادش در بين ما ترانه ي همبستگي مي سرايد.
پدر پر كشيد و ما همچون كوفيان گريستيم تا اثبات كنيم فرزندان خوبي برايش بوده ايم آيا اين توجيه قابل قبولي ست؟ پس چرا كوفيان مورد اتهام نسل هاشدند؟! واقعيت اين است كه او را از دست داده ايم حال براي از كف ندادن آرمانهايش چه مي كنيم؟؟!
و به راستي استقلال سياسي و همبستگي و صرف نظر كردن از شيعه و سني- تاجيك- پشتون- ازبك و هزاره بودن در جامعه ي افغانستان امروز منجر به خود كفايي و موفقيت است پس بايد با وحدت كلمه و تلاش در سنگر علم با سلاح قلم دژباني محكم براي آرمان هاي خونين شهيداني هم چون مزاري باشيم.
دانشمندان و دانشجويان ما بايد به ياد داشته باشند كه عصاره ي زحما ت و تلاش هاي شبانه روزي دستان پينه بسته ي همان كارگراني هستند كه با جان و دل از شما حمايت كردند تا به آرمان هاي شهداي در خون خفته يمان جامه ي عمل بپوشانند و اينك از شما به عنوان فرهيخته ياد شود!
امروز مردم در جهان اسلام كمر همت در برابر ظلم بسته اند و فرياد جاء الحق و زهق الباطل را سر مي دهند و اين فريادهاي صادقانه ي رهبر و پيشواي مان مزاري بزرگ را در يادها زنده مي كند و اين نكته را به اثبات مي رساند كه ظلم و ظالم ماندني نيست و دولت مردان در سراسر گيتي بايد شفافيت سخن و صداقت را با مردم خود حفظ كرده تا بتوانند اعتماد مردم را بدست آورند.

در پايان از شما فرزندان دلسوخته ي مزاري بزرگ كه با آرمان های رهبرتان تجديد عهد و ميثاق كرديد
كمال تشكر و قدرداني را دارم.

خانواده شهيد مزاری